گفتگوی وریا محمدی با عسل اخوان پیرامون
اعدام های اخیر در ایران
از فردای سرنگون شدن حکومت پهلوی و آغاز تلاش حاکمیت جدید برای سرکوب انقلاب 57، از 28 مرداد 1358 تا کنون سرکوب کردستان بی وقفه ادامه داشته اما هیچ وقت نتوانستند کردستان را در کل نمادین ادغام کنند. اعدامهای کردستان در ماههای اخیر تداوم همین روند سرکوب به شمار میروند.
خانم اخوان گرامی
با درود و تشکر از قبول دعوت من به این گفتگو
(1همانطور که مطلعید در روزهای اخیر موج وسیعی از اعدام در ایران به راه افتاده است. دلیل رقم بالای این اعدام های را مجموعاً چه میدانید و از سر چه ضرورتی این امر انجام میشود؟
دلیل روشن و آشکار حکومت ایران از تشدید موج اعدامها هم ایجاد فضای رعب و وحشت است و هم تثبیت پایههای متزلزل شدهی حکومت بعد از جنبش اعتراضیای که سال گذشته بعد از انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت،
در واقع هدف آنها قدرتنمایی به جهان و مردم ایران است و اینکه بگویند این جنبش تمام شده و حال این ما هستیم که آدم میکشیم و دارها برپا شدهاند، پس قدرت دست ماست. دلیل دیگر آن که میتواند پوشیدهتر و پنهانتر باشد، هراس دستگاه حکومتی از نتایج اجرایی شدن طرح حذف یارانهها و تشدید فقر و گرانی و بیکاری است. آنها میخواهند نشان دهند که ما قدرتمند هستیم و مردم بترسید که ما میتوانیم قاتل هم باشیم و آدم بکشیم. به این ترتیب تلاش میکنند به جامعهای که هر آن امکان انفجار آن میرود چنگ و دندان نشان دهند و با برافراشتن چوبههای دار عقوبت هر اعتراضی را نمایش دهند. در عین حال حکومت ایران با آدمکشی در پی بقای حکمرانی خود است. جمهوری اسلامی با خونریزی و کشتار انقلاب 57 را سرکوب کرد، با خونریزی و کشتار تثبیت شد و حال و به ویژه با عدم هرگونه مشروعیت مردمی مجبور است با خونریزی و کشتار به حکمرانی خود ادامه دهد. انتقامکشی از مردمی که بعد از انتخابات به خیابان آمدند به این دلیل انجام میگیرد.
2) چه پیوندی میان اعدام های انجام شده تحت عنوان مبارزه با گسترش مواد مخدر و اعدام های سیاسی میتوان یافت؟ آیا اساساً از دید شما میتوان چنین استنباط نمود که ارتباطی موجود است؟
به نظر من این اعدامها هم صد درصد به مسائل سیاسی و البته من می گویم به مشکلات سیاسی حکومت ربط دارد. حکومت متوجه شده است که مخالفینش فقط فعالان سیاسی را در برنمی گیرد، بلکه یک جامعه و تودهی مردم به مخالفت با حکومت برخاستهاند. جامعهای که جمهوری اسلامی با آن مواجه و درپی سرکوب آن است به بزرگی تمام قومیتها با زبانهای مختلف، ادیان مختلف و گرایشات مذهبی مختلف است. حکومت ایران در پی ایجاد وحشت در جامعه است و متوجه شده است که فقط با فعالین سیاسی روبرو نیست؛ سرکوب فعالین سیاسی برای ادامهی این حکومت کافی نیست و باید جامعه را سرکوب کند تا تداوم یابد؛ میتوان تشدید طرح برخورد با "بد حجابی" را هم به این مسئله ربط داد. حضور پررنگ پلیس در زندگی روزمرهی مردم باید نشانی از اقتدار حکومت باشد تا مردم و جامعه هرگز حضور اقتداری سرکوبگر و خونریز را فراموش نکنند. حکومت ایران میخواهد تمام پتانسیلهای جامعه برای شورش را سرکوب کند که مبادا مردم دوباره به خیابان بیایند، شورشی سر بگیرد و خیابان به عنوان اصلیترین مکان حکمرانی و نظارت حاکمان تسخیر شود. پس هر هویتی که هویت یگانهی حاکمان را مغشوش و ترکهای چهرهی مقتدر آنها را افشا کند، به سرعت و با شدت سرکوب میشود.
(3همانطور که مطلعید، شمار بسیاری از اعدام های سیاسی در سال های اخیر در کردستان به اجرا درآمده است. هم اینک نیز بیش از 14 زندانی کرد محکوم به اعدام وجود دارند. به اعتقاد شما دلیل این فشارها بر مردم کرد چیست و برای ممانعت از اجرای آن ها و سایر احکام اعدام در سایر نقاط ایران چه اقداماتی مثمرثمر خواهد بود؟
بحث کردستان پیچیده است. در واقع کردستان اینقدر نقطهی داغیست که آن را به یکی از ادغامناپذیرترین بخشهای ایران در ساختار نمادین بدل کرده است. می توان گفت که از فردای سرنگون شدن حکومت پهلوی و آغاز تلاش حاکمیت جدید برای سرکوب انقلاب 57، از 28 مرداد 1358 تا کنون سرکوب کردستان بی وقفه ادامه داشته اما هیچ وقت نتوانستند کردستان را در کل نمادین ادغام کنند. اعدامهای کردستان در ماههای اخیر تداوم همین روند سرکوب به شمار میروند. علاوه بر این حکومت ایران همواره از نظام یافتگی مبارزات و متشکل شدن مردم وحشت دارد، و مبارزات در کردستان درست به دلیل همین ویژگیها چنان نبوده که بشود با بیانیههای رهبران خودخوانده فتیلهی مبارزه را پایین کشید. در واقع کردستان همواره نمونهای از مبارزات متشکل علیه حکومت را نشان داده است. به همین سبب شیوهای که در مبارزات کردستان در جریان است می تواند برای مناطق دیگر ایران هم آموزنده باشد و حکومت باز هم میخواهد به همهی مردم ایران این پیام را بدهد که تاوان مبارزهی جدی و سازشناپذیر می تواند کشتار باشد. از سوی دیگر کشتار در کردستان همواره با سکوت گرایشات مرکزگرا همراه بوده است. در بسیاری از مواقع اصلاحطلبها حتی خبرهای کردستان را پوشش نمیدهند و دریغ از بیانیهای در اعتراض به اعدامهای کردستان؛ میتوان گفت که رسانههای اصلاحطلب به صورت نظاممند از پوشش اخبار کردستان خودداری میکنند و این شبهه میتواند به وجود بیاید که آیا به کل اینها با حکم اعدام و به خصوص اینگونه از اعدامها مخالف هستند یا خیر؟! در واقع این نوع برخورد اصلاحطلبها که در مرکز توجه رسانههای جهان قرار دارند، موجب می شود که اخبار کردستان گاهی اوقات فراموش شود و حکومت بدون ترس و با اعتماد به نفس بیشتری اعدام کند.
برای جلوگیری از اعدامها در ایران باید بر این نکته دست گذاشت که اطلاع رسانی و فشار آوردن بر حکومت شمشیری دولبه است. گاهی اوقات فشار خبری بر ضد حکومت اعدامها را کاهش می دهد اما در مواردی حکومت می خواهد نشان دهد که اهمیتی به "نه به اعدامها" نمی دهد و بعد از یک اعدام، اعدام دیگری را اجرا میکند تا قدرتنمایی کرده باشد. با این همه چه راه دیگری باقی مانده است غیر از افشای جنایتی که هر روز و هر ساعت در ایران در جریان است. هرچند وسوسهی گفتن این را هم دارم که راه حل نهایی برای متوقف کردن جنایت، تغییر نظم مستقری است که برای بقای حکمرانیاش به خونریزی و آدمکشی نیاز دارد.
با تشکر از شما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر